باز هم چند تا مطلب نوشتم که طی تاریخ های تعیین شده میاد رو صفحه وب
دیشب مستر میم آمد خونه امون با یه کیک بزرگ و یک کادوی پیچیده شده در لفافی بنفش و یه دسته بزرگ از گلهای رُز صورتی و بنفش کمرنگ . جالبه کیکشم بنفش کار کرده بود . اینقدر حرکتش غیر منتظره بود که هیچ کلامی نتونستم بگم اونم در مقابل عمل انجام شده و اینهمه آدم دور و برم . مهمون داشتم دو تا از همسایه ها که توی ساختمون مستر میم زندگی میکنن . اولش گیج بودم اما فهمیدم که کار خودش بوده و میدونست که با این چند نفر آشنا هستم دعوتشون کرده بود . زهرا خانم هم پشت سرش اومد (همسرش) از این آدم بعید بود اینطوری برای تولد کسی از این کارا بکنه . فکر کنم این کار زهرا بوده البته طبق شناختی که دارم با اصرار مستر میم . به هر حال همگی باهم تولدمو تبریک گفتن و خواستن قبل از تقسیم کیک کادوهامو باز کنم .
زیبا و دخترک خوشگلش برام یه گلدون قلم کاری خیلی خو شگل آورده بود . (همسایه طبق دوم مستر میم)
نسیم یه تابلوی فرش کوچولوی خوشگل آورده بود ( همسایه طبقه سوم مستر میم)
زهرا یه لباس دکلته خیلی لطیف از حریر بنفش و گلهای ریز صورتی آورده بود (همسر مستر میم)
مستر میم هم که کیک و دسته گل و اشاره که کادوی اصلی تو جیبمه !!!
هم خنده ام گرفته بود هم گریه ام . خنده ام از این حرکات عجیب غریب مستر میم که اصلا" بهش نمی آمد. و متوجه شدم عمدی اینکار رو کرده که حالشو نگیرم . و جلوی دیگران خصوصا" زهرا میدونست که نمیتونم سوسکش کنم . و گریه ام بخاطر کسی بود که براش ارزش زیادی قائل بودم و مدعی دوست داشتنم بود که حتی یه تلفن نزد و یه اس ام اس که زبونی هم تولدمو تبریک بگه چه برسه به این کارا ؟!
خیلی برای خودم متاسف شدم که اون ...............
بهر حال از مستر میم و خانمش ممنونم که لااقل اونا که نمیدونم از کجا میدونستن چه روزی تولدمه این مراسم رو بی واهمه و دوستانه انجام دادن . چقدر جای خالی کسی رو که دوستش داشتم و اونم مدعی دوست داشتنم بود حس میکردم و تو دلم پر از غم بود که چطور اینهمه بی توجه و بی خیالمه ..
اینقدر سرش شلوغه؟ که موضوع به این مهمی رو فراموش کنه ؟ حتی میتونست یه کارت تبریک با پیک بفرسته و سورپرایزم کنه . باشه این هم میگذره مثل همه چیزای دیگه اما حسش و فکرش تا ابد در روح و جانم میمونه . یادم نمیره که چقدر از اونجائی که مشخصه دوستم داره و برام ارزش قائله !!!!!!!!!!!!!! نوشته شده در 10/4/90